کد مطلب:49397
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:6
مقصود از آيات «تذكره» كه در اثبات مبدأ و معاد به آن استناد مي شود چيست؟
مقصود از آيات تذكره، آياتي است كه مسئله تذكره را مطرح مي كند و مي گويد: پيامبر مُذكِّر است، قرآن تذكره است و دين ذِكري و ياد آوري است .
ذكر و تذكره و مانند آن در جايي استعمال مي شود كه انسان نسبت به چيزي سابقه معرفت داشته باشد و نسياني متخلل شده باشد و اين نسيان وسط ، پرده اي بر معرفت پيشين افكنده باشد ، تذكر و يادآوري ، آن معرفت پيشين را شكوفا مي كند و دوباره همان مطلب در ذهن بارور مي شود.
خداوند در سوره «غاشيه» به پيامبر(ص) مي فرمايد: «فَذَكِّر إِنَّما أَنت مُذَكِّر لَست عَليهم بِمُصيطر» غاشيه/21 و 22 يادآوري نما، چون كار تو تنها ياد آوري است و جز اين كاري نداري . اين لسان كه لسان حصر است درباره تعليم وارد نشده و نفرموده: «إن أنت إلا معلم» ولي در مورد ياد آور بودن حضرت رسول اكرم(ص) وارد شده «انما انت مُذكر» كه حصر را افاده مي كند.
قرآن ، گاهي به پيامبر مي گويد : تو وكيل و مسيطر نيستي ، و گاهي مي گويد: تو سمتي جر تذكره نداري. با اين كه قرآن براي هدايت همه مردم نازل شده و قلمرو رسالت رسول الله(ص) تمام جوامع بشري است خداوند به پيامبر(ص) ميگويد: كار تو فقط تذكره جهانيان است ، معلوم مي شود در نهاد بشر فطرت توحيدي و گرايش به عالم ابد ، به نام معاد ، تعبيه شده است ؛ زيرا خدا اين كتاب را جهاني ميداند و مي گويد : براي هدايت جامعه بشريت است و مهمترين محتواي آن اصول اعتقادي است ، سپس به پيامبر ( ص ) مي گويد : تو فقط يادآوري كننده اي و هيچ گونه سيطره و هيمنه اي بر مردم نداري ، بازگشت آنها به سوي ما و حسابرسي آنان نيز بر ماست ، سمت تو فقط تذكره است .
وقتي سمت پيامبر تذكره باشد ، روشن مي شود با گفتار و يادآوري ان حضرت ، پرده نسيان كنار رفته آنگاه مردم آن معارف معهود قبلي را به ياد آورده و مي يابند ؛ زيرا از طرفي كار وحي كنار زدن پرده غفلت است ، وقتي پرده غفلت كنار رفت انسان حقايق را مي بيند و از طرفي انسان تا گرفتار حجاب سهو و نسيان است ، از مشاهده مباني و مبادي اعتقادي و ديني محروم است ؛ از اين رو يا بايد آن حجاب را با تلاش علمي و كوشش فكري شناسايي كرده و با دست دانش خود كنار بزند تا پشت پرده را بنگرد ، يا لطف الهي شامل حالش شده و نسيمي بوزد كه با وزيدن آن ، پرده كنار برود و او پشت پرده را ببيند.
به بيان ديگر : انسان يا از راه استدلال و تفكر و تحصيل علوم حصولي به غيب راه يافته و آن را فهميده و به آن ايمان مي آورد ، و يا از راه رياضت و تهذيب نفس و تذكره در تذكيه عقول و تذكيه نفوس مي كوشد تاغيب را مشاهده كرده و به آن معتقد شود .
البته محورهاي اصيل بحث درباره تذكره ، اصول كلي دين را تشكيل مي دهد. يعني در نهان هر انساني بينش توحيدي و گرايش به خداوند يكتا و كشش به خلود و ميل به حيات جاويد نهفته است و اثر مهم وحي و نبوت آن است كه اولاً انسان را به ذخائر نهفته اش آگاه كند و ثانياَ راه رسيدن به آن اهداف والا و كمال مطلق و نهايي را ارائه دهد . گرچه بعد از تذكره و توضيح آن كه قرآن نسبت به اصول ياد شده مذكر است ، جريان تعليم و تزكيه نيز طرح مي گردد.
در سوره مدثر فرمود «فَما لَهم عَن التَذكرةِ مُعرضين» مدثر/49 چرا اينها از تذكره اعراض كرده فرار ميكنند و نيز فرمود: «كلا إنه تذكرة» مدثر/54 تحقيقاً قرآن يادآوري است.
: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.